چکیده
در این نوشته به دو رویکرد عمده به واقع گرایی ساختار گرایانه در فلسفه علم می پردازیم که سعی دارد تببیین درستی از مسئله عینیت علم، پیشرفت و هستی شناسی آن داشته باشد. اول به رویکرد سنتی مبتنی به تجربه گرایی که به آثار راسل و ماکسول برمی گردد می پردازیم، گزارشی اجمالی از ادعاهای آن ها ارائه می کنیم و در خلال بحث نقدهای وارد شده را نیز گزارش می دهیم. سپس به رویکرد جدید تر می پردازیم که مبتنی بر واقع گرایی متافیزیکی است و نقدهایی که به آن وارد شده را گزارش می کنیم.
مقدمه
بحث شکل گرفته پیرامون ساختارگرایی واقع گرایانه ریشه در بحثِ طولانی تر واقع گرایی و ضدواقع گرایی در سنت فلسفه علم دارد. پس در وحله اول، واقع گرایی ساختار گرایانه بر واقع گرایی تاکید دارد؛ اینکه جهان مستقل از من ساختاری دارد و علم مستقل از ذهن من و باورهای من می تواند در مورد جهان به نحو عینی و اطلاع بخشی خبر دهد. قید دیگر، یعنی ساختارگرایی بر این نکته تاکید دارد که گزاره های علمی تنها وقتی درست هستند که این ساختار را به درستی بازنمایی کنند و نه نمونه های آن. منظورمان از ساختار» را در ادامه روشن تر می سازیم.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
درباره این سایت